جدول جو
جدول جو

معنی غرس کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غرس کردن
(دَ زَ دَ)
نشاندن درخت را. نشاندن. بنشاندن. کشتن و کاشتن درخت. رجوع به غرس شود
لغت نامه دهخدا
غرس کردن
نشاندن درخت کاشتن درخت
تصویری از غرس کردن
تصویر غرس کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرس کردن
تصویر هرس کردن
در کشاورزی هرس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
غریدن، بانگ مهیب برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
اظهار غرور و فخر فروشی کردن، فریفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
فرو بردن کسی یا حیوانی در آب به صورتی که آب از سر بگذرد و دچار خفگی شود، فرو بردن چیزی در آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
آواز مهیب بر آوردن غریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
فریفتن گول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
لباس نیکو پوشیدن و زینت کردن برای رفتن به جایی: باز کجا غرو کردی ک
فرهنگ لغت هوشیار
تکاباندن در آب فرو کردن، کمان کشیدن به رسایی فرو بردن در آب و جز آن گذراندن آب از سر کسی یا چیزی، کشیدن کمان را بغایت. خلوت کردن جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض کردن
تصویر غرض کردن
قصد کردن، ظلم کردن تعدی کردن، کینه ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
(شکار) ریسمان درگردن تازی انداختن (ناظم الاطباء) : اسد راز گردون مرس کرده چون سگ شهاب آورد از پی پاسبانی. (وحشی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرس کردن
تصویر هرس کردن
بریدن شاخه های زاید درخت، فرخوکردن، برآوردکردن ارزش مقداری محصول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
((غَ رِّ. کَ دَ))
فریفتن، گول زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
Immerse, Inundate, Overwhelm, Plunge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
Billow, Roar, Rumble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
immerger, inonder, accabler, plonger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
se gonfler, rugir, gronder
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
onderdompelen, overstromen, overweldigen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
ondear, rugir, retumbar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
wapperen, brullen, rommelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
immergere, inondare, sopraffare, tuffare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
gonfiare, ruggire, rombare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
sumergir, inundar, abrumar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
погружать , затопить , подавлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
imergir, inundar, sobrecarregar, mergulhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
ondular, rugir, retumbar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
zanurzać, zalewać, przytłaczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
powiewać, ryczeć, grzmieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
занурювати , затоплювати , переповнити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
розвиватися , ричати , гуркотіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
eintauchen, überfluten, überwältigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
wehen, brüllen, dröhnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
развеваться , рычать , грохотать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
लहराना , दहाड़ना , गरजना
دیکشنری فارسی به هندی